به گزارش همشهری آنلاین، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی در گفتوگو با ایسنا، به بررسی و بازخوانی بخشهایی از اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) پرداخت و خطاب به مسئولان و جریانهای سیاسی یادآور شد: به نظر بنده ملاک و معیار تشخیص مصالح و مفاسد جمهوری اسلامی ایران در عصر حاضر به جای تبعیت کورکورانه از افراد و روشهای آنان باید متکی بر سیره عقلا، نظرات کارشناسان و شیوههای حکومتداری بر اساس عقل و تجربه بشری باشد. در ادامه مهمترین بخشهای گفت وگو با این استاد دانشکده مفید قم را بخوانید.
- با توجه به شرایط سخت اقتصادی کشور چقدر ضرورت دارد با رجوع و بازخوانی دیدگاهها و اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بتوانیم عبور موفقی از شرایط سخت فعلی داشت؟
وقتی قرار است درباره دیدگاه و اندیشه سیاسی امام خمینی بحث شود باید توجه داشت که اندیشه ایشان به دو بخش «روشی» و «ارزشی» تقسیم میشود. در بخش «ارزشی» باید به این موضوع توجه داشت که منظومه فکریِ رهبر فقید انقلاب اسلامی دو عرصه اندیشه و عمل و ابعاد مادی و معنوی را همزمان مورد هدف قرار میدهد. انقلاب اسلامی ایران از ابتدا با هدف نجات مردم از یوغ دیکتاتوری، استقلال و آزادی میهن، برقراری عدالت اجتماعی، ایجاد رفاه در زندگی مردم و تنشزدایی از سیاستهای کشور آغاز شد. حرکت انقلابی امام (ره) برای بازگرداندن کرامت انسانی در سایه استقلال و آزادیِ مُستتر در احکام روحبخش اسلام به ثمر رسید.
دسته دیگر مباحث مربوط به مباحث «روشی» است. در دوره رهبری امام خمینی(ره) شرایط کشور، منطقه و جهان اقتضائات خاصی داشت. بنابراین نمیتوان روشهایی که رهبر فقید انقلاب اسلامی از بهمن ۱۳۵۷ تا پایان عمر شریفشان در مدیریت کشور و در مواجهه با دیگر کشورها داشتند را حجت مطلق دانست.
اینکه بگوییم اگر امام زنده بودند باز همان موضعگیریهای دهه ۱۳۶۰ را نسبت به کشورهای مختلف میداشتند، اصلا این طور نیست. سیره سیاسی امام خمینی (ره) منحصر به دوره حیات ایشان بود. حتی بالاتر از این، سیره سیاسی معصومین هم در حکومتداری در عصر حاضر حجت نیست.
به نظر بنده معیار تشخیص مصالح و مفاسد جمهوری اسلامی ایران در عصر حاضر باید متکی بر مجموعهای مشتمل بر سیره عقلا، نظرات کارشناسان و شیوههای حکومتداری بر اساس عقل و تجربه بشری باشد.
- بخش قابل توجهی از اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی جنبه فرازمانی دارد. به طور مثال «وحدت کلمه» مدنظر امام از جمله دیدگاههایی است که نمیتوان برای آن محدودیت زمانی قائل شد. به نظر شما الگوبرداری از این اندیشهها با هدف برون رفت از بنبستها و توجه دادن آنان به عمق تهدیدهای خارجی و تنشهای داخلیِ ناشی از بیتوجهی به وحدت جریانهای فکری و سیاسی چقدر ضروری است؟
بسیار ضروری است که اندیشههای فرازمانی امام خمینی را بازخوانی کنیم. اتکاء به آرای مردم و توجه به اقشار مستضعف و ضعیف جامعه در پرتو آزادیهای سیاسی و اجتماعی از الگوهای ارزشی و فرازمانی اندیشه امام خمینی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. ما انقلاب نکردیم که فقط احکام فقهی مربوط به دزد، زناکار یا بیحجاب را اجرا کنیم. بلکه انقلاب کردیم تا بزرگترین ارزش بشر یعنی عدالت اجتماعی را عملی کنیم. اگر موفق به پیاده کردن این ارزش بشویم جلوی بسیاری از گناهان فردی و ناهنجاریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گرفته میشود.
امام خمینی دمکراسی و حقوق بشر را قبول داشتند و این خیلی مهم بود. امام تاکید بسیاری بر تحقق عدالت اجتماعی داشتند.
امام به صورت مرتب به متولیان حکومت، سیاستمداران و آقایان علما متذکر میشدند که «این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» پیدا شود و آن روز فاتحه همه ما را میخوانند». این سخن امام، هشداری جدی نسبت به شکلگیری جنگ قدرت و ثروت در جمهوری اسلامی بود. رهبر فقید انقلاب اسلامی جنگ قدرت و ثروت را موجب زوال نظام میدانستند و مرتب به مسؤولان، فرماندهان نظامی و سیاستمداران برای شکل نگرفتن آن هشدار میدادند. اما متاسفم که بگویم ....
نباید بین سخنان ارزشی و روشی بنیانگذار جمهوری اسلامی خلط مبحث شود. تاکید میکنم آن چیزی که امام امت بر آن پافشاری میکردند و به عنوان ارزش تلقی میکردند، «حفظ حقوق انسانها»، «حفظ آزادی مردم» و «حفظ آرای عمومی» بود.
اینکه اختیار برگزاری انتخابات، قید نظارت استصوابی شورای نگهبان بخورد، خلاف مشی و روح حاکم بر اندیشه امام است. یا در مسئله آمریکا، صراحتا میگویم موضعگیری امام نسبت به این کشور یک ارزش نبود بلکه یک روش بود. این نبود که در برابر یک کشور تا ابد به عنوان یک ارزش، بایستیم. آمریکای دهه ۱۳۵۰ با آمریکای دهه ۱۳۹۰ تفاوت بسیاری دارد. دخالت این کشور در امور داخلی ایران تا ابتدای دهه ۱۳۶۰ کاملا مشهود بود، امام هم متناسب با آمریکای دهه ۱۳۵۰، موضعگیری کردند، اما موضعگیری ایشان یک موضعگیری ارزشی و مستمر نبود بلکه موضعگیری روشی و تاکتیکی بود بنابراین انتصاب عنوان «شیطان بزرگ» به آمریکا تا ابد معقولانه نیست.
در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی آمده است که امام خواستار حل مسئله آمریکا بودند. موضعگیری تاریخی امام امت نسبت به سعودیها و کشتار حجاج بیتالله الحرام نمونه دیگری از موضعگیری روشی امام بود. با وجودی که امام صراحتا گفتند «شکستن کعبه مسئلهای نیست که بشود ازش همین طوری گذشت. اگر ما از مسئله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم، نمیتوانیم [از] مسئله حجاز بگذریم. مسئله حجاز یک باب دیگری است، غیر [مسائل] دیگر. ... قضیه کشته شدن نیست، قضیه هتک احترام است. مسئله حجاز ابعاد مختلف دارد، منتها بُعد بزرگترش همین است که احترام یک محل مقدسی از بین رفت» اما شاهد بودیم با وجود این سخنان تند امام، روابط تیره و سرد ایران و عربستان در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی شکست و روابط خوبی بین دو کشور برقرار شد.
- «شیطان بزرگ» دانستن آمریکا توسط امام در شمار کدام موضعگیری است، روشی یا ارزشی؟
«شیطان بزرگ» به معنای این نیست که دو ملت ایران و آمریکا الی الابد در تقابل با یکدیگر باشند و مناسبات فرهنگی و اقتصادیشان تا ابد قطع بماند.
هر چند که الفبای سیاسی هر کشوری در دنیا تقدم منافع اقتصادی و سیاسی بر منافع سایرین است و از این جهت بین آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلیس تفاوتی وجود ندارد.
در موضوع روابط سیاسی و اقتصادی با روسیه، چرا سیاستمداران کشورمان معمولا درباره حقخوریهای دولت این کشور نسبت به مردم ایران صحبت نمیکنند، بلکه این روابط را تقویت هم کردند. در احیای رابطه با آمریکا قاعدهِ میتواند به منوال روسیه باشد.
- خروج ترامپ از برجام و تشدید تحریمهای آمریکا بر ضد مردم کشورمان لطمات مادی و غیرمادی زیادی به مردم کشورمان زد در چنین شرایط سختی چطور میتوان از توافق با این کشور صحبت کرد؟
شکی نیست که دولت آمریکا گذشتهِ خوبی در ایران ندارد، اما در دولت کلینتون، سیاستمداران این کشور لااقل از یک فتنه (کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) که سرمنشاء آن بودند، رسما عذرخواهی کردند. این موضوع میتوانست بستر خوبی برای گشوده شدن درهایِ بسته گفتوگو بین دو کشور باشد. اگر همان زمان یا حتی در دولت اوباما مذاکرات بین مقامات ارشد دو کشور به سرانجام اطمینانبخشی میرسید، چه بسا نه قضیه برجام و نه خروج از برجام و تشدید تحریمهای اقتصادی آمریکا ضد کشورمان هم اتفاق نمیافتاد.
روش نابخردانه ترامپ و دولتش در خروج از برجام علاوه بر وارد شدن خسارتهای سنگین به مردم و اقتصاد کشورمان موجب از بین رفتن بستر گفتوگو بین مقامات دو کشور شد. مقامات این کشور با عذرخواهی از مردم ایران و بازگشت به برجام میتوانند بار دیگر بستر مذاکره بین دو را به وجود آورند. باید توجه داشت که شرایط غیرقابل قبول بین ایران و آمریکا هر قدر کهنهتر شود روابط، خصمانهتر و غیرقابل انعطافتر میشود.
وضعیت ایران در جهان عرب نیز چندان خوب نیست و رژیم صهیونیستی از این وضعیت نفع میبرد در حالی که اگر از ابتدا کشورهای اسلامی به ویژه امارات، بحرین، ترکیه و عربستان را سر مسائل منطقه و جهان اسلام با خود متحد و همنظر میکردیم، شکاف و اختلافات بین ایران و کشورهای اسلامی تا این حد عمیق نمیشد.
عقل سلیم حکم میکند در برابر زور نظامی و توطئههای سیاسی دشمنان ایران، با گفتوگو و مذاکره مصلحتی، هوشمندانه و عزتمندانه به نحوی عمل کنیم تا منافع و مصالح ملی کشورمان دستخوش سیاستها و زورگوییهای دشمنان جمهوری اسلامی نشود.
نظر شما